سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۸

یک زن بد بخت


چون بیکار بودم و علاوه براین خودم هم از خانواده پستاندارن هستم به گربه سلام کردم .
گفتم : " پیشی ، سلام ."
و برای اینکه سلامم شسته رفته از کار در آید ، در ادامه این ماجرا گفتم : " میو " *
* پ. ن : یک زن بد بخت ، نوشته ریچارد براتیگان ، ترجمه حسین نوش آذر ، نشر مروارید
* پ. ن : نام اثر : استراحت بامبو
* پ . ن : دراز ترین شب سال فقط چند ثانیه از شب قبلش بلند تر است ، همین !
و البته چند ثانیه از شب بعدش و نکته اش همین است ، که البته آن هم مهم نیست .

سه‌شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۸

ماهی



* پ . ن : داستان پنج ماهی ، نوشته ایان فرایزر
تصویر سازی برای ماهنامه همشهری داستان

شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۸

باز

احساس می کنم

باردارم
هر روز ، همیشه
من هر روز
آبستن می شوم
و هر شب
فارغ می شوم
و صبح
باز
آبستن می شوم
و شب
فارغ می شوم
من
ابرم

پنجشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۸

صلیب ، زیر دایره تهی

دختر بچه که بود ، پدرش
زن که شد ، شوهرش
مادر که شد ، پسرش
مادر بزرگ که شد، پسر پسرش
توی جنگ کشته شدند
اه
چرا کسی ، زن ها را نمی کشد ؟
تولید کنند گان سرباز جنگ !

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۸

عروس



از مجموعه عروسها
* پ .ن : تصویر سازی برای ماهنامه همشهری داستان

یکشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۸

قورباغه




فکر کردی آدمی ! نه تو یک قورباغه هستی که ماسک آدم زدی ... همین

یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۸

نمایشگاه


نمایشگاه تصویر سازی
گربه ای در من خوابیده
نسیم خواجوی
16 تا 21 آبان ماه 1388
شنبه تا پنجشنبه
افتتاحیه 16 آبان ماه 1388 ساعت 17 الی 30: 20
ساعت بازدید همه روزه 10 الی 20
پنجشنبه 14 الی 20
خانه هنرمندان ایران
باغ هنر- نگارخانه میر میران
خیابان طالقانی – بعد از خیابان ایرانشهر
خیابان موسوی شمالی

جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۸

مرد بی وطن

I don t know
abut you
but i practice
a disorganized
religion
l belong to an
unholy disorder
We call ourselves
our lady of
perpetual
astonishment
کورت ونه گوت
* پ. ن : از این متن دو ترجمه خوندم که هر دو خوب نبودند برای همین اصل متن رو گذاشتم که لذت ببرید

یکشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۸

دوچرخه بی محتوا




دوشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۸

گربه ای در من خوابیده



پنجشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۸

دراز ترین عروس شهر

دراز ترین عروس شهر در حالی که درازترین تور شهر را بر سر داشت
با دنبا له ای به درازی یک شب
با درازترین داماد شهر ازدواج کرد
دراز ترین عروس شهر که دراز ترین دماغ شهر را داشت
وقتی می خواست دراز ترین داماد شهر را ببوسد
دماغ اش به قلب درازترین داماد شهر فرو رفت
درازترین داماد شهر شکست
سایه های روی دیوار را می گو یم
صبح به خیر

شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

خالکوبی 2




پنجشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۸

خالکوبی




دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۸

مادر و کودک


* پ . ن : مهر از راه رسید . برگ مهر تقوم 88

چهارشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۸

shave


وقتی مو های سر ، صورت و بدنش را shave می کرد
متوجه شد که خانه مو جودی که تو مو هاش زندگی می کرده
را خراب کرده

سه‌شنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۸

لولیدن در خود


دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۸

summer fly


یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸

یک شیطان کو چک روی بالکن ایستاده بود

یک شیطان کو چک روی بالکن ایستاده بود
با شنل شرمن قرمز
و
دستها وگردن سفید و ظریف
روی صورت اش تا زیر لب ماسک سیاه داشت
فقط چا نه اش دیده می شد
ظریف و سفید بود
یک جور سفید مهتابی

بدون حرکت روی بالکن ایستاده بود
مد تها

خیره شده بود به

آب درون تشت لبه حصار بالکن
بالا خره حرکت کرد

کفش هاش را مدتها در آب گذاشته بود
تا لکه های خون به خوبی پاک شوند
کفش ها را به دقت پاک کرد
به پا کرد و درسیاهی شب
لا به لای شاخه های در ختان چنار نا پدید شد .
پ. ن : لطفا تصویرش را خودتون تصور کنید چیزی نداشتم که بکشم ، دروغ گفتم نمی دانم شاید هم کشیدم یه روز

شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸

آره راست می گی

چیزها یی هست خیلی بد تر از تنها یی

اما سال ها طول می کشه تا این را بفهمی

وقتی هم که آخر سر می فهمی اش ،

دیگه خیلی دیر شده ،

و هیچ چیز بد تر از خیلی دیر نیست .
* پ . ن : چارلز بوکفسکی ، سوختن در آب غرق شدن در آتش ، نشر چشمه

جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸

پوتین های جنگ ، دستکش خونسردی


* پ . ن : نگاهی به تاریخ امروز بیا ندازید

چهارشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۸

دختری به نام پینو کیو


سه‌شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۸

شش انگشتی

دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸

یکشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۸

پیامبری مست ولا ابالی

شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۸

هشت پا

در سیاهی شب

دستم را به نرده قطور بالکن قلاب می کنم

تا زانو خم می شوم

می پرم

درون استخر

با لباس عروس

پوست می اندازم

هشت پایی از غلاف بیرون می آیم

هشت پا یی با سه قلب و دو حافظه مجزا

و هزار کشو خالی بر روی بازوانم

چهارشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۸

گوسفند ها هرگز نا امید نمی شوند

* عنوان اثر: خواننده محبوب ، اوان اسنس