
چون بیکار بودم و علاوه براین خودم هم از خانواده پستاندارن هستم به گربه سلام کردم .
گفتم : " پیشی ، سلام ."
و برای اینکه سلامم شسته رفته از کار در آید ، در ادامه این ماجرا گفتم : " میو " *
* پ. ن : یک زن بد بخت ، نوشته ریچارد براتیگان ، ترجمه حسین نوش آذر ، نشر مروارید
* پ. ن : نام اثر : استراحت بامبو
* پ . ن : دراز ترین شب سال فقط چند ثانیه از شب قبلش بلند تر است ، همین !
و البته چند ثانیه از شب بعدش و نکته اش همین است ، که البته آن هم مهم نیست .
من این کتاب رو همین هفته پیش خواندم!
پاسخحذفاگر اتوبوس پیر را نخوانده ای پیشنهاد می کنم حتما بخوانی، مثل همه کارهایش بی نظیر ست.
این تک رنگ سبز هم فوق العاده شده، چه آرامشی داره این دختر...
به ماهی ......... از براتیگان فقط در قند هندوانه رو نخوندم :)
پاسخحذفوااااااااای طرح جدید!!!!!
پاسخحذفخیلی خوشحالم از دیدن پست جدیدتون. طرح یک زن بدبخت اثریک زن خوشبخت. خیلی قشنگه مثل همیشه و من روزهای زیادی هی میآیم و باز می بینمش و هی باز کیف می کنم. مرسی خانم نسیم
به ساسان فهیمی .......... مرسی البته این طرح همان طور که در پانویس نوشتم اسمش هست : استراحت بامبو و یک زن خوشبخته و ربطی به کتاب زن بدبخت نداره :)
پاسخحذفjaleb bood...
پاسخحذفham matn va ham tasvir...
mamnoon.
كارات رو دوست دارم
پاسخحذفیه دو سه تا اسم دیگه میذاشتی براش !
پاسخحذفو ...
من هرچی نگاه کردم نفهمیدم که این بامبو داره استراحت میکنه یا نه ...
ناچار به حرفت اعتماد میکنم .
كاراتو ديدم . خوشم اومد . در ضمن خيلي خوب مي نويسي
پاسخحذف" زن خوشبختی که به دنبال گربه اش به بالای درخت رفته بود، بی خودی از خواب پرید و دید درخت و گربه و زن خوشبخت همه در خواب جا ماندند!"
پاسخحذفطرحتون هم مثل همیشه دوست داشتنیه.
این است داستان یک بامبوی خوشبخت .....
پاسخحذفبه ساسان ......... همانطور که در پانویس نوشتم اسم اثر استراحت بامبو است و اسم پست یک زن بد بخت و تصویر متعلق به متن نیست + پانویس شب یلدا. در واقع سه پست را در یکی خلاصه کردم چیزی شبیه به کافی میکس
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاین ماهی های بلاگت چقدر شکمو اند.15دقیقه بهشون غذا دادم سیر نشدن.جو دارن؟
نظر خاصی ندارم اعصابم خیلی خرابه
پاسخحذف