* پ . ن : مهر از راه رسید . برگ مهر تقوم 88
دوشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۸
چهارشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۸
سهشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۸
دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۸
یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸
یک شیطان کو چک روی بالکن ایستاده بود
یک شیطان کو چک روی بالکن ایستاده بود
با شنل شرمن قرمز
و
با شنل شرمن قرمز
و
دستها وگردن سفید و ظریف
روی صورت اش تا زیر لب ماسک سیاه داشت
فقط چا نه اش دیده می شد
ظریف و سفید بود
روی صورت اش تا زیر لب ماسک سیاه داشت
فقط چا نه اش دیده می شد
ظریف و سفید بود
یک جور سفید مهتابی
بدون حرکت روی بالکن ایستاده بود
بدون حرکت روی بالکن ایستاده بود
مد تها
خیره شده بود به
آب درون تشت لبه حصار بالکن
بالا خره حرکت کرد
کفش هاش را مدتها در آب گذاشته بود
تا لکه های خون به خوبی پاک شوند
کفش ها را به دقت پاک کرد
به پا کرد و درسیاهی شب
لا به لای شاخه های در ختان چنار نا پدید شد .
خیره شده بود به
آب درون تشت لبه حصار بالکن
بالا خره حرکت کرد
کفش هاش را مدتها در آب گذاشته بود
تا لکه های خون به خوبی پاک شوند
کفش ها را به دقت پاک کرد
به پا کرد و درسیاهی شب
لا به لای شاخه های در ختان چنار نا پدید شد .
پ. ن : لطفا تصویرش را خودتون تصور کنید چیزی نداشتم که بکشم ، دروغ گفتم نمی دانم شاید هم کشیدم یه روز
شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸
آره راست می گی
چیزها یی هست خیلی بد تر از تنها یی
اما سال ها طول می کشه تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر می فهمی اش ،
دیگه خیلی دیر شده ،
و هیچ چیز بد تر از خیلی دیر نیست .
* پ . ن : چارلز بوکفسکی ، سوختن در آب غرق شدن در آتش ، نشر چشمه
جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸
چهارشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۸
دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸
یکشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۸
شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۸
چهارشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۸
اشتراک در:
پستها (Atom)