از کل یک کتاب 217 صفحه ای . داستان خوب وتاثیر گذاری است اما فقط خوب , ولی یک جمله است که تا اعماق وجود آدم نفوذ پیدا می کند , ته نشین شده و هیچ گاه پاک نمی شود . کل داستان را ممکن است فراموش کنیم اما آن جمله نه !
سومین خط از پاراگراف دوم صفحه 95 :
" زخمها بسته می شوند . آدمی که تف کرده بود , تفش به دهانش بر می گشت "
سومین خط از پاراگراف دوم صفحه 95 :
" زخمها بسته می شوند . آدمی که تف کرده بود , تفش به دهانش بر می گشت "
ماهی هات رو هم با خودت می یاری ؟
پاسخحذفتعجب نکنید ! این پست را قبلا منتشر کرده بودم اما بدون تصویر یعنی در واقع انقدر بلاگ اسپات اذیتم کرد وتصویر را اپلود نمی کرد که دیگه بی خیال اینجا شده بودم ،اما بالاخره یه روز اتفاقی ! به اینجا سر زدم دیدم همه چی درست شده بی دلیل !خلاصه اینکه احتمالا سر در اینجا یه نمکی ، بلا گردانی نصب کنم تا چشم شیطان کور گوش اش کر دیگه اینجا به فنا نره و پس از این باز هم اینجا را به روز می کنم ... :) دلم برای دوستان کامنت گذار تنگ شده :)
پاسخحذف